کتاب روی مرمر سفید با موضوع داستان های فارسی نوشتۀ حسین قربانزاده خیاوی با تصویرگری محبوبه کلایی از سوی انتشارات سروش منتشر و راهی بازار نشر شد. کتاب روی مرمر سفید، داستان دختری است که تلاش می‌ کند برادر روشندل خود را به خواسته‌ اش برساند. پسر نوجوان دوست دارد پرنده‌ ها پشت پنجره آپارتمان آن ها بنشینند و برای تحقق این خواسته آنجا دانه می‌ ریزد، اما احتمال اینکه پرنده‌ ها تا طبقه چهارم بیایند، چندان زیاد نیست؛ بنابراین خواهر کوچولو تلاش می‌ کند به هر ترتیبی که شده، پرنده‌ ها را به آن سمت بکشاند و در این راه با مشکلات و دردسرهایی رو به‌ رو می‌ شود.

عشق به خانواده، تلاش، دوست داشتن پرندگان، توجه به محیط زیست و اینکه نابینا بودن دلیل بر ناتوانی نیست، پیام اصلی این کتاب است.

گزیده کتاب روی مرمر سفید

از روزی که دو یاکریم توی ایوان خاله لانه کرده اند، خاله زبان یاکریم ها را هم یاد گرفته است. وقتی صدای یاکریم ها را تقلید کرد، ذوق زده گفتم: وای چه خوب! کاش ما هم ایوان داشتیم. بعد از رفتن خاله، امیر گفت: بد نیس ما هم یاکریم داشته باشیم! امیر با لبخندی که همیشه روی لب دارد رفت آشپزخانه، با یک مشت برنج برگشت. مادر گفت: امیرجان، طبقه چهارم آپارتمان، یاکریم کجا بود! امیر برنج را ریخت روی مرمر سفید پشت پنجره، دست هایش را به هم مالید. گفتم: برای داداش کار نشد ندارد...

صفحات کتاب :

دیویی :

8‮فا‬3‬

کتابشناسی ملی :

7513645

شابک :

‭978-964-12-1830-2‬

سال نشر :

1399