کتاب صوتی راه عشق، داستان تحول روحی مهاتما گاندی است. مردی که توانست با روشی دور از خشونت و خشونتطلبی هند را از استعمار انگلیس نجات دهد و آنان را به استقلال و آزادی برساند. اکنات ایسواران در پی یافتن پاسخ این پرسش که چگونه گاندی، گاندی شد؟ ملاقاتی با او ترتیب میدهد و سپس، به دلیل علاقه و احترام عمیقش به این شخصیت، این کتاب را مینویسد.
داستان این کتاب از دوران کودکی گاندی آغاز میشود و به تمام اتفاقات و رخدادهایی میپردازد که باعث میشود گاندی، چنین متحول شود. او بعد از به پایان رساندن تحصیلاتش در رشته حقوق و وکالت به هند بازمیگردد. بدون اینکه حتی یک موکل داشته باشد اما زمانی که یک شرکت در آفریقای جنوبی او را استخدام میکند، زندگی او تغییر میکند. او یک بلیت درجه یک دارد اما به دلیل تمام رفتارهای نژادپرستانهای که در آفریقا وجود داشت، مامور قطار او را از قطار پیاده میکند و همین اتفاق زمینهساز شکلگیری راه عشق در گاندی میگردد
وقتی دیگر معنای زندگی ریشه در حقایق مابعدالطبیعی نداشته باشد، چه رخ میدهد؟ آیا تلاش انسان برای دستیابی به استعلا به تعقیب موفقیت مادی محدود میشود؟ به نظر نویسنده کتاب، مدرنیته و ظهور انسانگرایی سکولار در اروپای قرن هجدهم جستجوی معنا و امر مقدس را از میان نبرده، بلکه هر دو را از طریق فرآیندی دوگانه دگرگون کرده است: انسانیسازی امر الهی و الهی سازی امر انسانی.
● من فردی رؤیایی نیستم بلکه ادعا میکنم ایده آلیستی عملگرا هستم. ادعا میکنم که انسانی کاملاً معمولی هستم و تواناییهایم از یک فرد معمولی کمتر است. به هیچ وجه نمیتوانم مدعی شوم که برای رسیدن به این درجه از خویشتنداری و چنین روح عاری از خشونتی دارای ویژگی خاصی بودهام. تمام آنچه که مرا قادر به رسیدن به این مراحل کرده، جستوجویی خستگیناپذیر بوده است. کوچکترین شکی ندارم که هر مرد و زنی میتواند به جایی که من رسیدهام دست یابد، به شرطی که همان تلاشها را به کار بندد و همان امید و ایمان را در خود بپروراند.
● در سال 1892 جوانی 23 ساله، خجول، کمحرف، کوچکاندام و کاملا معمولی به نام موهانداس گاندی، با گذشتهای سرشار از شکست، از هندوستان رهسپار آفریقای جنوبی شد. ده سال بعد، همه حتی مخالفانش او را قدیسی میدانستند که رهبری صد هزار نفر را در یکی از تأمل برانگیزترین تجربیات تاریخ به عهده گرفته است: مبارزه "ساتیاگراها"، جنگی بدون خشونت. وی هنگامیکه به هند بازمیگشت، دیگر موهانداس گاندی نبود بلکه "ماهاتما" بود، "روح بزرگی" که آزادی کشورش از سلطه بیگانه به دست او، بدون شلیک گلولهای میسر میشد.
مهانداس کارامچاند گاندی در 2 اکتبر 1869 در گجرات هند چشم به جهان گشود. وی رهبری نبرد برای آزادی هند را در سال 1918 به عهده گرفت و از آن زمان مردم او را تحت عنوان نماد ملی شناخته و لقب ماهاتما به معنای روح بزرگ را برای او انتخاب نمودهاند. شخصیت گاندی به قدری برای ملت هند ارزشمند است که زادروز وی را به عنوان یک روز تعطیل در تقویم مشخص نمودهاند. وی موفق شد تا با پیش گرفتن روش ضد خشونت، استقلال هند را بار دیگر از بریتانیا پس بگیرد و به عبارتی دست بریتانیا را از دولت هند کوتاه کند .ماهاتما گاندی چندین بار مورد سو قصد قرار گرفت و نهایتا در تاریخ 30 ژانویه 1948 بر اثر شلیک و اصابت سه گلوله بر قفسه سینهاش درگذشت.
نظر دیگران //= $contentName ?>
بسیارعالیییی من که عاشقش شدم...