رنگ خاکستری به این معناست که پست شما بصورت پیش نویس در رسانه مهر بارگذاری شده است. برای انتشار پست در رسانه مهر، پست شما ابتدا باید مورد بازبینی قرار گیرد. بمنظور شروع فرآیند بازبینی دکمه درخواست بازبینی را لمس نمایید.

میان گریه می خندم
خاطرات یاور نوراله زاده
میان گریه می خندم
میان گریه می خندم
خاطرات یاور نورالله زاده
پاییز بود. جنگ تازه شروع شده بود. اطرافیان می گفتند تا او دور ه ی سه ماهه ی آموزشی را بگذراند، جنگ تمام می شود.
مادرش با همین امید که جنگ خیلی زود تمام خواهد شد پسرش را راهیِ خدمت سربازی کرد. خواهرانش هم که برادر کوچک شان را مانند مادر دوست داشتند به بَدرقه اش آمدند.
یاور که همیشه آرزو می کرد به سربازی برود حتی تصور هم نمی توانست بکند که آغاز دوره ی سربازی او با آغاز جنگ یکی شود.
او به همراه دو نفر از دوستانش، علی جان و زکی الله که پسر عمو بودند و هم باید به خدمت سربازی می رفتند؛ به سرعین رفتند. آنجا به آن ها گفتند: «شما را به مشگین شهر اعزام خواهند کرد.»
خوشحال شدند. با خودشان گفتند: «خیلی خوب شد مشگین شهر نزدیک است و این شانس ماست.»
آن ها را از سرعین به نیر فرستادند و از نیر به اردبیل.
***
...
فایل ها
میان گریه می خندم
۱.۲ مگا بایت
۸,۰۰۰ تومان
افزودن به سبد خرید
میان گریه می خندم
۱.۲ مگا بایت
۸,۰۰۰ تومان
افزودن به سبد خرید
مشخصات
صفحات کتاب:
۱۵۹
کنگره:
PIR۸۳۶۲
دیویی:
۸فا۳/۶۲
کتابشناسی ملی:
۵۸۷۷۵۴۷
شابک:
۹۷۸-۶۲۲-۶۹۱۹-۰۴-۳
سال نشر:
۱۳۹۸