طنین آغاز
***
ز مردمان زده ام، هر کسی جفا دارد.
شکسته این دل من، حسرت شفا دارد.
چرا چرا دل مردم، خدا، چنین سنگ است؟
ببین برای چه، ای وای، بین شان جنگ است؟
جهان که پوچ بودست و عمر ما فانی،
چه چیز را بهتر تو ز عشق میدانی؟
تمام سهم من از زندگی دلی تنگ است.
و عاشقی برای ما در این جهان ننگ است.
منم که مرهمِ زخمِ دلِ خودم هستم.
به پای هر دلِ خسته، چو ماهِ شب مستم.
نفس، نفس، همه حالم امید پرواز است.
تمامِ ثانیه هایم طنین آغاز است.
کنگره :
PIR۸۳۵۴ /ل۱۴۲۶ط۹ ۱۳۹۷