نظر شما چیست؟

معرفی کتاب بابا لنگ دراز

کتاب بابا لنگ دراز از جمله کتاب هایی است که هر فردی با او خاطره دارد، کتابی که فیلم سینمایی و انیمیشن آن ساخته شده است. جودی نقش اول کتاب که راوی و نویسنده مطالب کتاب است دختری بی آلایش و ساده می باشد که خانم اعظم حبیبی به زیبایی خاطراتش را روایت می کند. داستان از زمان کودکی جودی آغاز می شود وبه دوران جوانی جودی می‌انجامد. اختلاف سنی جودی را خانم حبیبی با تغییر لحن و بیان شیوایش اجرا می کند.

شخصیت اصلی داستان، « جودی آبوت » دختر سرزنده و باهوشی است که در یک پرورشگاه بزرگ می شود اما با پشتیبانی مالیِ حامیِ ناشناس خود می تواند به مدرسه خصوصی راه یابد.

جودی که حامی خود را نمی شناسد و فقط در یک نگاه از پشت سر دیده است، او را « بابا لنگ دراز » می نامد و اغلب درباره زندگی و فعالیت هایش به او نامه می نویسد.

جودی در مدرسه به سختی تلاش می کند تا فاصله فرهنگی خود با جامعه پیرامونش را که ناشی از بزرگ شدن در انزوای پرورشگاه است، جبران کند.

در این داستان از عشق،محبت،اختلاف فرهنگی،مقوله های اجتماعی مطالبی را با بیانی زیبا می شنویم وبا راوی داستان همراه می شویم وخاطرات جودی را پی می گیریم.

در بخشی از کتاب چنین آمده است

قول داده بودم با پرچانگی هایم وقت شما را نگیرم و تنها در زمان های مقرر نامه بنویسم  اما این یکی را بر من ببخشایید این نامه نیست بلکه درد دل و رنجنامه یک دختر دل افسرده تنهاست، دختری که جز شما هیچکس را ندارد. امشب از در و دیوار غم می بارد، توفان می‌توفد و همه جا پیراهن سپید برتن کرده است. لرزش شیشه‌های پنجره رعشه بر تار و پودم می اندازد. با مهمانانم فنجانی قهوه خورده‌ام و بی خوابی به سرم زده است.

باباجونم خواهش می کنم مرا بیش از این به تجمل و لذت بردن از زندگی عادت ندهید. مگر از یاد برده اید که من یک سوسیالیست هستم وبیم از آن دارم زندگی با افرادی چون ژولیا و سالی بر باورهای من تاثیر ناخوشایندی بگذارد. اگر آنان برخورداری از لذت های دنیا را حق خود می دانند من به یقین می دانم چنین حقی ندارم و روزگار از ابتدای زندگی این نکته را به من یاد آور شد بنابر این اگر بدون اعتبار هزینه کنم احتمال ورشکستگی در پی خواهد بود و این دور از عقل است.

در بخشی دیگر از کتاب آمده

اگر سخن از محبت می گویم مرا ببخشید اما واقعیت این است که باید یک نفر را دوست بدارم و من ناگزیر از گزینش دونفر هستم. شما به من حق می دهید که آن یک نفر خانم لیپیت نباشد، پس می مانید شما، که باید جور بی‌کس و کاری مرا بکشید و اجازه دهید دوستتان بدارم.


سال نشر :
1389
صفحات کتاب :
88
کنگره :
PS۳۵۴۱ ‭/ب۵‏‫‬‮‭ب۲ ۱۳۸۹
دیویی :
۸۱۳/۵۲
کتابشناسی ملی :
2083166
شابک :
978-600-5955-07-1

کتاب های مشابه بابالنگ دراز